آبان ۹۷
به نام خداوند مهربانم
به نام خدای زیبایی ها و مهربانی ها و به نام خدای عشق که هر چه که آفریده اوست سرتاسر عشق است و شور است و فراوانی
به نام او که این همه نعمت و فراوانی بی حد اندازه را آفرید
به نام آفریدگار عشق
آبان ماه زیبا مثل همه فصل های خوب خدا پر استاز زیبایی
خدای خوبم شکر و سپاس بی حد و اندازه را به درگاه تو به جا می آورم برای این همه نعمت
سپاس برای فرزندم....
سپاس برای نعمت خانواده....
سپاس برای سلامتی و عشق....
سپاس برای این همه ثروت و فراوانی...
و سپاس ....
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
پیاده روی سه نفره تو هوای دلچسب و مطبوع ولنجک(بام تهران)
شهراد خوشتیپی که این روزا خودش لباساشو انتخاب میکنه( کراوات😆)
خاطره خوب تله سیژ سواری
گردش و یه پیاده روی درست و حسابی در پارک گلاب دره با همراهی مامان جون و خاله جون
پیاده روی دونفره از نوع مادر و پسری در حاشیه دریاچه خلیج فارس و گردش در بام لند
اولین تجربه اردوی گروهی مدرسه ( برج میلاد)
این روزها شهراد جانم بیشترین لذت رو درکنار دوستای هم سن و سال پیش دبستانیش میبره و بیشترین ذوق و شور و هیجانش برای بودن با اونها هست
چه تو تایمی که داخل مدرسه باهم هستن و چه در زمان تعطیلی مدرسه وقتی به همراه اونها توی پارک نزدیک مدرسه میدوه و بازی میکنه
خداروشکر برای این دوستای ناز نازی...
وقتی شهرادم که حالا تبدیل شده به شهراد سحرخیر پیش دبستانی که شب ها رو به عشق فردا و بودن با دوستاش زود میخوابه و صبح ها هم خیلی زود از خواب بیدار میشه ، توی تخت خوابش آروووم و بدون درد سر و گریه و زاری میخوابه
یاد اون شبهایی میوفتم که تا خود صبح باهم نخوابیدیم و من در رویای شیرین این روز بودم و با خودم میگفتم یعنی منم با وجود داشتن این فرشته کوچولو میتونم یه خواب راحت و بی وقفه داشته باشم؟؟؟!!!
خیییلی زود اون روزها گذشت و با تمام سختی ها و شب نخوابیدن هاش دلتنگ اون روزها و شب ها هستم
و باز هم و بارها و بارها خدای بزرگ رو شکر میکنم که تونستم تمام لحظه به لحظه بزرگ شدن شهرادم رو درکنارش باشم از وجودش لذت ببرم
و حالا مطمئنم که چند سال بعد برای این بازی کردن ها و جیغ و داد کردنهای شهراد به همراه دوستای کوچولوش تو لباس فرم مدرسه دل تنگ میشم...
خدای مهربونم ممنونم برای همه این زندگی...
به نام خدای زیبایی ها و مهربانی ها و به نام خدای عشق که هر چه که آفریده اوست سرتاسر عشق است و شور است و فراوانی
به نام او که این همه نعمت و فراوانی بی حد اندازه را آفرید
به نام آفریدگار عشق
آبان ماه زیبا مثل همه فصل های خوب خدا پر استاز زیبایی
خدای خوبم شکر و سپاس بی حد و اندازه را به درگاه تو به جا می آورم برای این همه نعمت
سپاس برای فرزندم....
سپاس برای نعمت خانواده....
سپاس برای سلامتی و عشق....
سپاس برای این همه ثروت و فراوانی...
و سپاس ....
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
پیاده روی سه نفره تو هوای دلچسب و مطبوع ولنجک(بام تهران)
شهراد خوشتیپی که این روزا خودش لباساشو انتخاب میکنه( کراوات😆)
خاطره خوب تله سیژ سواری
گردش و یه پیاده روی درست و حسابی در پارک گلاب دره با همراهی مامان جون و خاله جون
پیاده روی دونفره از نوع مادر و پسری در حاشیه دریاچه خلیج فارس و گردش در بام لند
اولین تجربه اردوی گروهی مدرسه ( برج میلاد)
این روزها شهراد جانم بیشترین لذت رو درکنار دوستای هم سن و سال پیش دبستانیش میبره و بیشترین ذوق و شور و هیجانش برای بودن با اونها هست
چه تو تایمی که داخل مدرسه باهم هستن و چه در زمان تعطیلی مدرسه وقتی به همراه اونها توی پارک نزدیک مدرسه میدوه و بازی میکنه
خداروشکر برای این دوستای ناز نازی...
وقتی شهرادم که حالا تبدیل شده به شهراد سحرخیر پیش دبستانی که شب ها رو به عشق فردا و بودن با دوستاش زود میخوابه و صبح ها هم خیلی زود از خواب بیدار میشه ، توی تخت خوابش آروووم و بدون درد سر و گریه و زاری میخوابه
یاد اون شبهایی میوفتم که تا خود صبح باهم نخوابیدیم و من در رویای شیرین این روز بودم و با خودم میگفتم یعنی منم با وجود داشتن این فرشته کوچولو میتونم یه خواب راحت و بی وقفه داشته باشم؟؟؟!!!
خیییلی زود اون روزها گذشت و با تمام سختی ها و شب نخوابیدن هاش دلتنگ اون روزها و شب ها هستم
و باز هم و بارها و بارها خدای بزرگ رو شکر میکنم که تونستم تمام لحظه به لحظه بزرگ شدن شهرادم رو درکنارش باشم از وجودش لذت ببرم
و حالا مطمئنم که چند سال بعد برای این بازی کردن ها و جیغ و داد کردنهای شهراد به همراه دوستای کوچولوش تو لباس فرم مدرسه دل تنگ میشم...
خدای مهربونم ممنونم برای همه این زندگی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی