شهراد و باباها
پسرم واسه تو چه آرزوهایی که در سر دارم
پسرم همه ی زندگیمو به پای تو میذارم
پسرم کاشکی از سایه ی غم همیشه آزاد باشی
پسرم دل من میخواد که تو عشق مثل فرهاد باشی
پسرم تمام دنیا را برای تو میخوام
تویی نور چشم من تویی خنده ی لبام
پسرم برای هر غمی تویی تسکینم
همه ی آرزوهامو در تو من میبینم
همه ی دلخوشی پدر تویی
واسه من همیشه شا پسر تویی
من با عشقو با محبت تو رو بار اوردم
طپش قلب من از عشق تو بوده هر دم
رو به در گاه خدا واست دعا ها کردم
کاش یه روزی به تنت لباس دامادی ببینم
کاش همیشه تو رو در شادی و خوشحالی ببینم
روز دامادی تو برا پدر خیلی شیرینه
با چه عشقی مادرت سفره ی عقدت رو میبینه
پیش چشم من بدون رستم پهلوان تویی
پسرم برای من همیشه قهرمان تویی
پسرم دوست داریم خیلی زیاد
اولین عکس بابا ی مهربون و شهراد
اولین باری که بابا عشق کوچولو رو بغل کرد
6.12.1391 روزی که بابا روح الله برای شهراد کوچولو اذان گفت
شنبه 10.01.1392 هفت سین و دو تا عشق(41 روزگی شهراد)
شهراد کوچولوی ما اینجا 4 ماه و 15 روزشه و این عکس رو مامان تو مراسم عقد عمو جونی که تو تاریخ 92.04.13 برگزار شد از دو تا عزیزای دلش انداخته
بـــــــــــــــــــــــــــــــی نهایت عاشقتونم