گذری در 22 ماهگی شهرادم
مشهدی شهراد خان:
آقا شهراد ما برای زیارت امام رضا به شهر مقدس مشهد سفر کرد
زیارت قبول پسرم...
این اولین سفر زیارتی گل پسرم بود
اینجا همون طور که پیداست تو لپ شهراد جونم یه شکلاته که اونو یکی از خدام بهش داد
این بهونه ای شد تا هر وقت وارد حرم میشدیم شهراد جان با صدای بلند میگفت:آقا شکلات بده...
و از اونجایی که قند عسل ما همیشه و همه جا آماده برای کنجکاوی کردنه توی حرم هم
وسیله بازی خودشو پیدا کرد و بازی جدیدشم اختراع کرد و یه دل سیر بازی کرد من هم که
طبق معمول علاوه بر این که تماشاچی بودم و حواسم به این بوده عزیز دلم به خودش آسیب
نزنه این لحظه رو ثبت کردم
سفر خوش و خاطره انگیزی بود
خداروشکر که به ما این فرصت رو داد تا بتونیم به این سفر بریم و امام رضا رو زیارت کنیم و از
بابا مهدی عزیز ممنونم که این موقعیت رو فراهم کرد تا چند روزی بیشتر درکنار هم باشیم
همیشه از در کنار شما بودن لذت میبرم
دوستتون دارم خیلی زیاد...
حالا میپردازیم به باقی ماجرا:
یه چند روزیه که شهراد جان من با کلاه بیشتر احساس خوشتیپی میکنه و هر مدل کلاهی
رو روی سر خودش امتحان میکنه ،خلاصه بگم این تیپی حال میکنه
برای مثال این دو نمونه از اوناست
که البته از حق نگذریم هزار ماشاشالله خیلی هم کلاها بهش میاد
در اینجا به سه تا از کارای حیرت انگیز عشقم اشاره میکنم:
1.قایم شدن تو کمد
2.خوابیدن روی کانتر آشپزخونه
3.نماز خوندن دقیقا مثل بابا
خودت شیرینی قند عسلم همه کاراتم شیرینه درست عین خودت
هزاران بار دوستت دارم شیرین من...
این عکس بالایی هیچ ربطی به اون کارای حیرت انگیز نداره حاضر شده بودیم بریم مهمونی
دیدم عشقم خیلی خوش تیپه ازش عکس انداختم
یه عکس خوش تیپی دیگه
این هم دوتا عکس از وقتی که شهراد نازنیم عین فرشته های زیبادر خواب نازه
با یه دنیا آرزوهای خوب و شاد برای شهراد نازنینم مینویسم تا در آینده نزدبک با دیدن این
خاطرات رنگی و قشنگ بدونی که برای من و بابا خیلی مهمی و باارزش و من از ثبت این
همه قشنگی راضیم از این که خاطرات کودکی عزیز دلم رو اونجوری که باید و شاید به تصویر
میکشم تا موندگار باشه و هم شادم و خوشحال از این همه لطف و مهربونی پروردگار م که
مرا لایق مادر شدن دانست و شهراد نازنینم رو به ما هدیه داد
خدایا بارها و بارها سپاسگذارم.
حالا دوست دارم اینجا یه سرفصل بازشه تا توش بگم این روزا شهراد عزیز من از انجام چه کارایی لذت میبره و دوست داره که اونارو تکرار کنه
کارهای جالب انگیز از نگاه شهراد جان:
عزیر دل من خوراکی هاشو هی تو ظرفای مختلف جابه جا میکنه و واقعا با این کار سرگرم میشه و لذت میبره از این کار گویی براش یه نوع موفقیته البته بگذریم که بعضی وقتا خوراکیا رو روی زمین خالی میکنه
با لیوان آب هم همین کارو انجام میده
البته منم سعی میکنم تا جایی که خرابی به بار نیاره آزادش بزارم تا به کشفیاتش برسه.
واااااااااای عشق من یه کار خطرناک یاد گرفته،اونم این که سطل آشغالو میزاره زیر پاش و تو ارتفاعات یه فعالیت هایی انجام میده مثل روشن خاموش کردن چراغ هایا پر کردن لیوان آب از آبسرد کن یخچال.
گفتنی ست که نفس مامان دیگه حتی خودش به صورت مستقل از پله های خونه بالا و پایین میره که قبل تر از این هم به صورت مستقل از پله های سرسره بالا و پایین میرفت .
فقط وظیفه من سنگین تر میشه که باید خیلی مراقب سلامتی جانکم باشم.
البته از نظر من همه اینا کسب مهارته و کوچولوی من داره چیزای تازه یاد میگیره
علاوه بر شیطنت ایشون یه سری فعالیت های علمی هم انجام میدن :
شهراد نازنین من واقعا از این که کتاب براش میخونم لذت میبره و چیزایی که براش میخونم رو با من تکرار میکنه.
عزیز دلم از این بابت واقعا خوشحالم...
یکی دیگه از سرگرمی های علمی شیرین عسل من آموزش دیدن فلش کارت هاست از این که اسم اشیا یا حیوانات یا اجزای بدن رو یاد میگیره لذت میبره و با اونها سرگرمه و در طول روز چندین بار اونهارو تکرار میکنه و از من میخواد که کارت هاشو بهش نشون بدم.
فالله خیرالحافظا و هو الرحم و الراحمین....
و باز هم مثل همیشه باید بگم دلبند زیبای من بی نهایت دوستت دارم ،و بی نهایت بار از خداوند برایت تندرستی،سربلندی و عزت خواستارم
اینجا شهراد جان داره به قول خودش کامیون درست میکنه
اینم چند تا عکس خوشگل از گلم تو پارک نزدیک خونه
با عشق فراوان:
مامان نوشت... 💚💛💙