زمستان ۱۳۹۶
و باز هم زمستان و نوید آمدن بهاااااااری دیگر
به همین سرعت فصلها و ماها و سالها پشت هم میان ومیرن و قد کشیدن وبزرگ شدن شهراد رو جلوی چشمام میبینم این روزهایرخوش چه با سرعت میگذرن
🌺🌻🌼🌷⚘🌱🌹🥀🌺🌻🌼🌷⚘🌱🌲
و بازهم بارها و بارها سپاس بی انتهاااا از پروردگار بی همتااااا برای داشتن این روزهای خوش و این عشق
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
توی زمستون اتفاقات قشنگ و مهمی افتاد ولی من دوست دارم اول درمورد مهم ترین و شیرین ترین اتفاق زندگیم صحبت کنم که اون❤ تولد❤ آقا شهراد جااااانمه
🎀🎁🎀🎁🎀🎁🎀🎁🎀🎁🎀🎁🎀🎁🎀
امسال تولد شهراد مختصر ومفید برگذار شد ولی خداروشکر مثل همیشه به هممون خوش گذشت
نااااازنینم، اول و آخر همه حرفام شکر وسپاس گذاریه به درگاه خداوندم که من رو شایسته مادر شدن دانست و سپاس بی حد و اندازه به خاطر سلامت و زیبایی و شادی و خرد و مهربانی شهرادم
خداونداااااا ممنونم به خاطر وجود این عشششششق...
💙💚💛💜تولدت مبارک پسرم💙💚💛💜
🎊🎈🎁🎈🎉🎈🎊🎈🎁🎈🎉🎈🎊🎈🎁
شروع اسفند ماه با یه پیاده روی عاااالی تو هوای پاک بام تهران😀
در مراسم عروسی دختر عموی مامانشون شرکت فرمودن...
سرگرمیهای آقا شهراد جان و خلق آثار هنری...😍
بدون شرح...😣
خدای مهربونم بازهم بارها و بارها سپاس گذارم برای بارش این همه نعمت و برکت و زیبایی...
❄☃️❄☃️❄☃️❄☃️❄☃️❄☃️❄☃️❄
خداروشکر امسال یه بارش برف خیییییلی جانانه و آنچنانی و دلچسب داشتیم که کلی لذت بردیم و برف بازی کردیم و آدم برفی ساختیم
خیلی خوشحالم که امسال شهرادم به خوبی این همه برف رو از نزدیک دید و لمس کرد و حساابی برف بازی کرد و گوله برفی ساخت و روی برف غلت زد و جست و خیز کرد...
❄☃️❄☃️❄☃️❄☃️❄☃️❄☃️❄☃️❄
از زمان بارش برف تا سه روز برف بازی جانانه ای کردیم و حسابی خوش گذروندیم
خرید و پاساژ گردی و عشق و حال در بام لند زیبا و باصفا😘
هوای ناااااب اسفند مااااااه
بازهم پاساژگردی این دفعه در مگامال و بازی کردن شهرادم در سند لند مجموعه که اینجوری هم به ایشون کلی خوش میگذره هم به من...
یه شب خیلی شااااااد و پرهیاهوآخر اسفندی که همه جا پر شده بود از صدای موسیقی و ساز و آواز به مناسبت روز مادر در حاشیه دریاچه خلیج فارس و دوچرخه سواری ِآقا شهراد جانم با هم راهی مامان جون و باباجون و پیاده روی جانانه ماااا در این هوا و فضای دل انگیز...
و اینم عکس آخر سالی در کنار مربی مهربون کلاس ارف شهراد جان و همچنین همکلاسیای کوچولوش
شهراد جان باغبان میشود
گشت گذار آخر اسفندی شهراد جان همراه خاله جونش ...
خداوندا بی نهایت بار ممنونم به خاطر تجربه شیرین مادر بودن و درک و دیدن این زمستانها و بهارها و تابستانها و پاییزها در کنار دردانه پسر شیرین عسلم و همچنین همسر خیییلی عزیزم و خانواده منحصر به فردم که هر چقدر به خاطروجودشون سپاس گذاری کنم بازهم کمه
💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓
دیگه داریم به آخر سال ۹۶ نزدیک میشیم و ما درحال انجام کارهامون برای استقبال از بهار هستیم چقدر این حس و حال و رنگ و بوی این روزها رو دوست دارم همه در تکاپو هستن همه جا بوی تازگی میده،انگار یه انرژی خاصی همه وجودمو پر کرده یه احساس شادی درونی و یه حال خوووب خیییلی این حس و حال قشنگه برای من.... به امید بهترین روزهاااا برای همه عزیزانم...💟